چندی پیش مرکز فرهنگی نوجوان تهران که در پارک رازی مستقر است جلسه نقد و بررسی این مجموعه را در حالی برپاکرد که علیرغم برگزاری همزمان هفتمین دوره جشنواره سراسری شاعران جوان ایران (شبهای شهریور) شاعران جوان و نامآشنای زیادی در این نشست حضور پیدا کرده بودند.
گزارش از این نشست را باهم میخوانیم که هرچند با کمی تاخیر تقدیم میشود اما لطف معرفی یک شاعر جوان و پویای شهرستانی با آن هست.
«مرتضی حیدری آل کثیر» شاید از دو سال پیش به طور جدی به جامعه ادبی کشور معرفی شد. کنگرههای متعدد شعر رضوی در سال 84 اولین قرار آشنایی این شاعر ساده و 22ساله آن روزها بود با دیگر همنسلانش. شاعری که نامش برای همه ناآشنا بود، در عرض کمتر از 2 سال در کنگرهها و همایشهای بسیار کشوری مقام آورد و آن قدر از شوش دانیال، زادگاهش، این طرف و آن طرف رفت که امروز خود را کثیرالسفر میداند.
یکی از کنگرههایی که در همان روزهای اول «مرتضی حیدری» را به عنوان رتبه برتر خود معرفی کرد، چهاردهمین کنگره شعر دفاع مقدس بود که در قصر شیرین برگزار میشد. شاید این رتبه، قرار بود سرنوشت اولین مجموعه شعر این شاعر را با بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گره بزند.
مرتضی حیدری هم که از همان روزهای اول شاعری با بوی جنگ و جنوب آغشته بود انبوه آثار دفاع مقدس خود را گزینش کرد و به آدرس خیابان میرعماد تهران ارسال کرد تا در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال، به همراه تعداد دیگری کتاب شعر، «سرفه خونین تفنگی در باد» او هم بر پیشخوان انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس باشد. پای تمام شعرها که همه در قالبهای سنتی و بیشتر غزل سروده شدهاند تاریخ شعرها خورده است و همین سبب میشود که بگوییم این مجموعه حاصل تلاش شاعر در سالهای 83-79 است.
در ابتدای این نشست «مرتضی حیدری آل کثیر» در سخنانی کوتاه از کتاب خود اینگونه گفت: «همیشه اطرافیانم برایم خاطرات زیادی از جنگ تعریف میکردهاند. این خاطرات مرا در عمق فضای جنگ قرار میداد و گریختن از این فضاها نه صحیح بود و نه ساده.
دفاع مقدس برای من آرمانی است مانند عاشورا و سرودن از آن را برعهده خودم میدانم. البته در شعرها تلاش کردهام که بیشتر به زوایای عرفانی دفاع مقدس بپردازم و کمتر به سمت تزئین شعرها بروم.
اما «شهرام میرشکاک» نخستین منتقد این نشست بود که در بررسی این مجموعه شعر گفت: «همه ما خواه ناخواه با جنگ درگیر هستیم و در ذهن همه ما دفاع مقدس، بیتردید مقدس است چرا که خاک میهن برای همه ما دارای تقدس همیشگی است. اما متأسفانه این سالها هنوز حق شعر دفاع مقدس به خوبی ادا نشده است... البته این مشکل در دیگر هنرها هم به چشم میآید. سینمای دفاع مقدس، سینمایی شعارزده است و بیشتر در حال و هوای مهمات جنگ مانده است. حجم وسیعی از آثار ادبیات داستانی ما هم به پوسته جنگ میپردازد که به عقیده من شایسته نیست.»
او نحوه انتخاب نامها در این مجموعه را نخستین ایراد دانست و گفت: «البته، به گفته شاعر، این نامها اکثراً توسط ناشر انتخاب شده است و این تقصیر را از شاعر متوجه ناشر میسازد. نامها اکثراً مصرعی از غزلها هستند که اینگونه انتخاب به شعرها صدمه زده است.»
میرشکاک ادامه داد: «در این مجموعه نوعی شاعرانگی، تغزل و عاطفه پنهان سبب شده که مجموعه با دیگر مجموعههای شعر دفاع مقدس متفاوت باشد. شاعر این مجموعه اهل هیچ نحله فرهنگی نیست و بسیار ساده و سالم شعر میگوید اگر چه در این بین مشکلاتی هم به چشم میآید.
او مشکلات این مجموعه را این چنین برشمرد: «یکی از مهمترین ایرادها به تزاحم ترکیبسازی در مجموعه بازمیگردد بهویژه آن که سلامت زبانی شعرها به حدی است که این ترکیبها توسط زبان شعر تحمل نمیشود. دیگر مشکل این مجموعه، گسل روابط معنایی و تصویری غزلهاست که سبب شده گزارههای منفرد ارائه شده توسط شاعر به گزارهای مجموع نرسد و ما شاهد پراکندگی تصاویر نیز باشیم.
اما مشکل عمده «مرتضی حیدری» در این مجموعه نداشتن ایدئولوژی و جهانبینی خاص است که سبب شده شاعر در برابر تفکرهای شاعرانه خویش به سطح بیاید. البته انتظار داشتن این جهانبینی خاص، از این شاعر و آن هم در مجموعه نخست انتظاری بلندنظرانه است.»او همچنین ادامه داد: «شاعر این مجموعه انسان عاشقپیشهای است و هرگاه به سمت بیان تغزلی رفته است، ما را با شعرهایی دلنشین روبهرو کرده است. همچنین انتظار در این مجموعه شعر به خوبی خودنمایی میکند و در جای جای این شعرها، ما شاهد دفاع مقدس توأم با انتظار هستیم و شعر پایانی مجموعه نیز مشخصاً بیانگر همین روحیه است.»
او در پایان گفت: «سمبلیسم و روایت مجهول در شعرهای این مجموعه چندان دیده نمیشود. این در حالی است که بهویژه روایت مجهول فصل بسیار مهمی در شعر معاصر ماست که در شعر غزلسرایان نیز چندی است دیده میشود. این روایت لابیرنتی است که به شاعر اجازه میدهد که به خوبی در فضای روایی شعر خویش جولان بدهد. اگرچه فرازهایی از این روایت را میتوان در مجموعه «سرفه خونین تفنگی در باد» جستوجو کرد.»
پس از وی «محمدرضا شالبافان» دومین منتقد جلسه بود.
او با اشاره به اجحاف کلان فرهنگی نسبت به استان خوزستان گفت: «خوزستان بدون تردید در عرصههای گوناگون هنری شایستگیهای فراوانی داشته است که به آنها دست نیافته است.
در شعر نو کسانی چون هوشنگ چالنگی، هرمز علیپور و دیگران بیتردید از بهترینهای نسل گذشته بودند و از بسیاری نامآشنایان شعرنو به عقیده من شاعرترند. البته این شاید، تا حدی به روحیات اهالی این استان برگردد. همین روحیه است که سبب شده سالها در فضای رایج ادبی این استان با غزل برخورد شایستهای نشود.»
این منتقد که خود نیز خوزستانی است افزود: «مرتضی حیدری آل کثیر انسان سادهای است و در دنیای شاعری خویش خود را همانگونه که هست مینماید. همین سبب شده که در مجموعه با آثاری کاملاً متفاوت از دید فرمی روبهرو شویم. شاعر، بدون هیچ واهمهای اعتراف میکند که در حال تجربهکردن است و به همین دلیل به جریانهای مختلف غزل امروز پهلو زده است و البته از این تجربهها هم معمولاً موفق بیرون آمده است.»
او ادامه داد: «ذهنیت شاعر، ترکیبی است از عینگرایی و ذهنگرایی. البته شاعر به خوبی میداند که روزگار ما با عینیگرایی در شعر رابطه بهتری دارد و همین باعث شده معمولاً شعرها با ابیاتی عینی، ملموس و زیبا آغاز شود ولی در ادامه معمولاً شعرها به سمت ذهنگرایی حرکت میکنند. این ذهنگرایی گاهی با استفاده از استعارهها و گاهی با فضاسازی و تصویرسازی شاعر رخ میدهد.»
شالبافان ادامه داد: «در بعضی شعرها که معمولاً از اوزان طولانی هم استفاده کردهاند، روایت به گونهای نیمه رایج رخ داده است و همچنین در این شعرها شاهد ارتباط تنگاتنگ کلمات، در عرض شعرها هستیم.» او افزود: «در بعضی از شعرها، علیرغم آغازهای قدرتمند، شعر در میانه و پایان راه به سمت شعار میرود و آن جا این مسأله بسیار به چشم میآید که فاصله شاعرانگی در ابتدا و انتهای شعر بسیار زیاد باشد.»
او در پایان گفت: «من در مجموع این مجموعه را موفق دیدم چرا که در بسیاری از شعرها، ابهام و سردرگمی شفافی گام به گام با شعرها پیش میآید و سلامت زبانی هم به جذابیت شعرها کمک میکند. اگرچه احساس میکنم در مجموعههای بعدی شاعر که با محدودیت موضوعی مواجه نباشند شاهد شاعری تواناتر خواهیم بود. هر چند این ابهام سبب شده که مجموعه، در میان مجموعههای دفاع مقدس کاملاً به چشم بیاید.»
پس از سخنان این دو منتقد که هر دو نیز خوزستانی بودند، «سیروس روئینتنی» در سخنانی کوتاه گفت: «عمده آثار این مجموعه از حیث زبانی و توانایی شاعر برای ارتباط با مخاطب قابل توجه است و همین سبب شده است که شعرها با احساس مخاطب به خوبی درگیر شوند. این شعرها از متن فضای جنگ به وجود آمدهاند ومخاطب احساس نمیکند که با کاردستی جنگ مواجه است و همین احتمالاً سبب ماندگاری آثار خواهد بود.»
«زهیر توکلی» هم در سخنانی کوتاه گفت: «بیشتر آثار این مجموعه شعرهایی تجربی هستند و این از مشخصههای جریان نو غزل است که ذاتاً رویکرد خوبی است. اگرچه این تجربهگرایی نباید به کلیشه و تکرار برسد. البته به عقیده من گاهی شاعر در این مجموعه درخرج کردن کلمات اسراف کرده است.»
او همچنین به کاربرد کلمات عربی در «سرفه خونین تفنگی در باد» اشاره کرد و گفت: حیدری آل کثیر، عرب است و شعر عرب را هم ترجمه میکند و این تأثیر خود را بر مجموعه گذاشته است بعضی جاها بسیار بدیع و بعضی جاها نچسب و نامتناسب که خوب است ایشان به تجربیات شاعرانی چون سپانلو یا شاعران شعر حجم بخصوص حسین مهدوی سعیدی در کاربرد کلمات عربی توجه بیشتری کند.»
اما «امیر مرزبان» آخرین منتقد این نشست بود که در حال و هوای نزدیکشدن زمان افطار گفت: «شعر دفاع مقدس از شاعران خوزستانی مثل میرشکاک و امینپور آغاز شد و این آغاز به سایر نقاط کشور کشیده شد و جریان شعر دفاع مقدس را ایجاد کرد.»
او ادامه داد: «واقعگرایی مطلوب در شعر حیدری در دو فضای زبانی و تصویری گم میشود و هرگاه که او از سد این دو فضا عبور کرده است به شعرهای موفقی رسیده است. از طرف دیگر ارتباط عمودی غزلهای این مجموعه بسیار گنگ است و میتوان این مجموعه را سلطنت تکبیتهای ناب دانست. اگرچه ایراد عمده این مجموعه کمرنگ بودن فضاسازیهاست چرا که فضاسازی بیشتر در حیطه زبان شکل میگیرد و نه معنا.»
مرزبان در پایان گفت: «به نظر من، شاعر باید در مجموعه بعدی خود به سمت جهانبینی شخصی برود چرا که این کمبود در این مجموعه بسیار به چشم میآید.»